دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

 

غزلِ«زن، ضعیفه... » را که دیشب سروده بودم و امروز در فضای مجازی انتشارش دادم و نسخه‌ای از متن و کلیپ را برای استاد کریم رجب‌زاده، شاعر و منتقد ادبی توانای معاصر فرستادم، آن بزرگوار زحمت کشیدند و همچون چند سروده‌ی پیش‌از اینم که برایشان ارسال کرده بودم، یادداشتی بر آن نوشتند که فراوان سپاسگزار ایشانم:

«سلام خانی عزیز روز به‌خیر

چه غزل خوش ساخت و یکدستی! این غزل و غزل‌های دیگر ی ازاین دست، شناسنامه‌ی روزگار ماست. زمانی شاملوی دوست داشتنی فتوای بدی داد و گفت: غزل، شعر روزگارما نیست در نقد کتاب سایه‌ی عمری حرفش را رد نمی‌کنم این سخن را زمانی گفت که غزل نشانی از زندگی نداشت. کاش بود و می‌دید عزیزانی چون شما جان تازه‌ای در غزل دمیدند و اعتبار بخشیدند. حالا غزل شد فرزند زمانه‌ی خود نمونه‌ی روشنش همین غزل شماست.»

**

به‌باورم کاملاً حق با استاد است. به‌هرحال غزل، شاه‌قالبِ شعِر فارسی است و همواره می‌توان با آن طرحی نو درانداخت، به‌ویژه اگر بخواهیم با این شاه‌قالب، شعر اجتماعی و اعتراض بسراییم..

۱۰ خرداد ۱۳۹۹-داوود خانی‌خلیفه‌محله

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی