دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

غمگنانه‌ای برای رومینا اشرفی از داوود خانی‌خلیفه‌محله در وبگاه آپارات

وقتی روزگار لعنتی کلنگ می‌شود،                      

قلب یک پدر به‌هردلیل سنگ می‌شود،

از جُمود و جُبن و جور و جنگ و جبر جامعه         

نوش‌ونازونوزِ نازدانه ننگ می‌شود

جایِ دربغل‌گرفتن و نثار بوسه، هیچ                

یک‌پدر که نیست مهربان، پلنگ می‌شود

 مرد غیرتی‌شده‌ خروج می‌کند چرا               

زن، ضعیفه، خرج ماشه‌ی تفنگ می‌شود؟...

**

حال، غمگنانه‌ی تو دخترِ دیارِ بکر!               

قصه‌ی تمام دختران شنگ می‌شود

آخرِ بهار بود و اوّلِ جوانی‌ات                       

گرچه دشت‌های سبز، لاله‌رنگ می‌شود،

در نبودت آه! برّه‌ی خوش‌آب‌و‌رنگ، آه!              

سینه‌ی ستبر تپّه سخت تنگ می‌شود

شلمان؛ 9 خرداد 1399 خورشیدی

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی