دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یادداشتهای داوود خانی لنگرودی» ثبت شده است

پنجشنبه 21 آذر 1398 خورشیدی بود. از محل کار می‌رفتیم منزل. از املش به چهارراه استاد‌کلایه که رسیدیم یادم آمد نزدیک به ده‌سال است که جاده‌قدیمِ سورکوه به بزرگ‌راه ناتمامِ همه‌‌اش  کمتر از یک‌کیلومتریِ استادکلایه - شیخ‌آباد چشم‌غُرّه می‌رود.

شلمان که آمدیم و به‌خانه رفتیم و قبل از آنکه ناهارمان را بخوریم، «دیوان خروس لاری» ابوالقاسم حالت را گشودیم.

مُروا خواستیم، مُرغُوا درآمد:

 زیر صفحه‌ی 160 ؛ دیدیم لاک‌پشتی به‌تاریخ نهم تیرماه سال 1327 خورشیدی، در قالب یک‌رباعی، فرزندش را چنین پشت‌گرمی می‌دهد:

«گویند که لاک‌پشت با بانگ بلند        

می‌گفت به‌طفل خویشتن: «ای فرزند!

کن شکر که با تمام این کُندرَوی       

این دولتیان به گرد ماهم نرسند»

رباعی از استاد طنز، زنده‌یاد ابوالقاسم حالت

یادداشت از داوود خانی خلیفه‌محله

  • داوود خانی لنگرودی