دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

تو لنگرود، دیگه کسی سراغ  آزادی نمی‌ره!

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۴ ق.ظ

یادداشتی از داوود خانی‌خلیفه‌محله

بعداز‌سال‌ها، یکی‌از روزهای پاییزی سال ۱۳۶۹ رفته بودم سینما نیاگارای لنگرود که اسمش رو خیلی وقت بود تغییر داده و گذاشته بودند سینما آزادی و یه فیلم خارجی رو پرده ی نمایش بود که  سر و تن و دمش را با قیچی بریده بودند و آدم متوجه‌ی نمی‌شد که فیلم چی‌به‌چی‌یه.

حتی آلان اسم فیلم از یادم رفته؛ اما جایی جمله‌ا‌ی رو قهرمان داستان به نوجوانی گفت که مثل یه ضرب‌المثل واسه‌م ماندنی شد:

مادر به فرزند زندگی می‌بخشد و زمان، تجربه!

راستی، تا بخوام یادداشت رو تموم کنم اینم بگم سال‌هاست خیال لنگرودی‌ها رو راحت و  درِ سینماآزادیِ لنگرود رو واسه همیشه‌ی خدا تخته کردند و دیگه کسی سراغ  آزادی نمی‌ره!

۲۲ مرداد ۱۳۹۹ خورشیدی

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی