دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

"سنگک کنجدی"؛ یادداشتی از داوود خانی لنگرودی

دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۴۹ ب.ظ


صبح، صفِ نانوایی بودم. زنی آمد و سنگک کنجدی می‌خواست.

شاطر گفت:

-کنجدی نمی‌زنیم.

زن علتش را پرسید.

-قیمتش کیلویی  بیست و هشت هزار تومان شده.

-مگه قبلاً چقدر بود؟

-یازده هزار تومان...

بر زمین از آسمان، نرم‌نرمک داشت باران می‌زد.

صبح دوشنبه؛ 30 مهر 1397- پایین املش

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی