دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

۵۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر نیمایی» ثبت شده است

جمعه‌ای

تنگ غروب

در پیِ یک‌جای‌خوب

رفته‌بودم پیچِ لیلاکوه شهرِ لنگرود

نرم می‌فُوتید باد

خلوت

آغوشِ طبیعت، در عوض

بود دود

بود هر قلْیان‌سرا نی‌زن زیاد...

نرم می‌فُوتید باد! نرم می‌فُوتید باد!

داود خانی خلیفه‌محله؛ 28 تیرماه1398 خورشیدی

لیلاکوه: باغ‌چای و نام کوهی است در جنوب شهر لنگرود؛ در اصل «لیله‌کوه» باشد و گستره‌ای‌ است گردشگری و صدافسوس؛ نشستگاه جوانان ‌دودافکنِ قلیان‌سراها

 

  • داوود خانی لنگرودی

مرغی از بانگ خروسی برخاست

زاغی بر شاخ درختی می‌خوانْد

سگ کاس‌آقای همسایه

می‌لابید.

زیر دیوار فروریخته‌ی ماه‌جبین،

گربه‌ا‌‌ی پشمالو دم لرزانْد.

گل‌صنم

-زن نازای مراد-

گاو را می‌دوشید.

پهنه‌ی مزرعه‌ی تازه‌علف‌روییده

مادیان رامی،

اسب وِل می‌طلبید.

صبح بود؛

روستا

بوقلمون می‌بافید!

شلمان؛ داوود خانی خلیفه‌محله(لنگرودی)‎25 تیرماه 98

 

  • داوود خانی لنگرودی

مارِ دم‌سیاه شاخ‌دار

 می‌خزید بی‌صدا، لابه‌لای برگ‌ها،کنار پرتگاه

شب به نیمه‌اش رسیده بود،

روی مرز اشتباه،  

با دو چشم ناز و یک دلِ زیاده‌خواه،

بوسه‌ای

بر فراز تپه از پلنگ ماده می‌گرفت ماه...

**

دوردست

در جوار طعم تند شنبلیله‌ها و بوی کاه

ناگهان

شیهه‌ای کشید مادیانِ گُشنِ یالقوزِ راه‌راه...

داشت می‌چمید بادِ نرم باردار صبحگاه

شلمان-داوود خانی خلیفه‌‌محله(لنگرودی)‎25 تیرماه 98

  • داوود خانی لنگرودی

قد  می‌کشد

مثل سایه‌ی غروب

نخ  نارنجی دلتنگی من


داوود خانی خلیفه‌محله(لنگرودی)-شلمان24 تیرماه 98

  • داوود خانی لنگرودی


شعر " حسرت پرنده‌ی هوس"

داوود خانی خلیفه‌محله(لنگرودی)


خوشه‌های سرخ تاک زودرس

حس حسرت پرنده‌ی هوس

پشت میله‌های سربی قفس



  • داوود خانی لنگرودی

دوردست

داس‌ وارونه‌ی ماه

مِه انباشته را می‌تارانْد

تاج لیلاکوه را از ساحل می‌شد دید...

ماهیِ گنُده‌ی دُم‌باریکی

 آب را شورانید.

مرغ ماهی‌خواری

سینه بر موج کشید...

داشت کامل می‌شد

قرص نارنجی خورشید طلوع در افق چمخاله


داوود خانی خلیفه‌محله(لنگرودی)؛ شلمان- 21 تیرماه 1398 خورشیدی


  • داوود خانی لنگرودی

سایه‌ی دریای غم

می‌خورَد در موج‌خیز عصرگاه

آفتاب قطره‌پاش خنده  را

شلمان- داوود خانی خلیفه‌محله (لنگرودی) 9/3/98 

  • داوود خانی لنگرودی