پیدیافِ
چُستگویی ملوکانهی جمالالدین محمدبن نصیر و داوود خانی خلیفهمحله
حمید
قهندزی گفت در آن وقت که
بهدهلی میآمد [جمالالدین محمدبن نصیر] بخششها کرده بود و
در خزانه، نقدی نمانده روزی شراب میخورد و
مست خراب نشستهبود، خواستم که او را رباعی گویم، مگر از
انعام او نصیبی یابم؛ این رباعی انشا کردم:
ای قاعدة دست تو
زر بخشیدن
چه زر که بهگنجها گهر بخشیدن ...
او
[جمالالدین محمدبن نصیر] نیز بدیهه، بیهیچ تأملوتوقف گفت:
زین پیش از ما بود اگر
بخشیدن
هر بیتی را خانة زر بخشیدن
اکنون چو دل و خزینه پر گشت
و تهی
مائیم و زبان و کیرِ خر بخشیدن
**
اشاره: از واژة "بیت"
مصراع دوم رباعی محمدبن نصیر، معنی مرد شریف برآید بیرون.
مقداری
از تذکرة لباب الالباب، تصنیف محمد عوفی را که خواندیم، چشمبرهمزدنی، قرونْ درنوردیدیم و بهیاری
محمدبن نصیر شتافتیم و پیشاپیش، پوزشم را از چُستگویی این رباعی بهملاست پذیرا
باشید!
هرچند نصیر کیرِخر میبخشید
منظور همان آبِ کمر میبخشید
بیهیچ سخن قبول باید، کآخِر
از سوز دل و دیدة تر میبخشید! (داوود خانی خلیفهمحله)