تاریخ شفاهی املش: گفتو شنید بهیادماندنی با مصطفی مکاریان املشی از کارکنان پیشین شهرداری املش بهزبان گیلکی در سهقسمت از داوود خانیخلیفهمحله
فتوکلیپ تاریخ شفاهی املش: مصطفی مکاریان املشی(قسمت نخست) در وبگاه آپارات
- ۰ نظر
- ۲۷ دی ۹۸ ، ۰۹:۳۷
تاریخ شفاهی املش: گفتو شنید بهیادماندنی با مصطفی مکاریان املشی از کارکنان پیشین شهرداری املش بهزبان گیلکی در سهقسمت از داوود خانیخلیفهمحله
فتوکلیپ تاریخ شفاهی املش: مصطفی مکاریان املشی(قسمت نخست) در وبگاه آپارات
تاریخ شفاهی املش: عیسی علیزاده ( قسمت دوم) در وبگاه آپارات
تاریخ شفاهی املش: مصاحبه با عیسی علیزاده(قسمت دوم) در پارک میرزاکوچکخان املش
مطلب مرتبط:
تاریخ شفاهی شهرستان املش: مصاحبه با عیسی علیزاده در پارک میرزاکوچکخاناملش- قسمت اول
لینک مرتبط:
فتوکلیپ تاریخ شفاهی املش؛ سیدحسین دقیقی سورکوهی در ویگاه آپارات
صبح دوشنبه 16 دیماه 1398 خورشیدی. گپوگفتی با سیدحسین دقیقی سورکوهی، برنجفروش سالدیدهی شورآفرین و شوخطبع و برنادل املشی
در کمتر از یک ساعت پس از انتشار فتوکلیپ هادی مقربی املشی، پیشکسوت کشتی گیلهمردی در فضای مجازی، تا کنون چند وبگاه با پیوند کلیپ، به استقبال آن رفتهاند.
چند خاطره از پهلوان «هادی مقرّبی کیاکلایه»، پیشکسوت کشتیِ گیلهمردی
لِنگ ظهرِ نهم دیماه 1398 خورشیدی و آفتاب، توی خیابان و پسکوچههای کیاکلایهی املش پهن بود. از قبل، پهلوان هادی مقرّبی را میشناختم.
پهلوان مقرّبی، شکّرلهجه و شیرینگفتار و خوشبنیه است و در صحبتهایش بهزبان گیلکی و گویش املشی، واژگان اصیل بهکارمیبَرَد.
پیادهروی خیابان سرِ کوچه، درست روبهروی مدرسه کیاکلایه با همسایهاش صادق کاظمی روی وسیلهی ورزشیای نشسته بود. بعد از احوالپرسی و معرفیِ خودم با آنکه بهتازگی جراحی کرده و از بیمارستان و بیماری برخاسته بود، با آغوش باز چند خاطره از گذشتههایش تعریف کرد.
هرچند تاریخ دقیق خاطرهها در گذر زمان از یادش رفته؛ کافیاست سرنخی از آنها بهدستش بیاید، آنوقت از خوشصحبتیاش، سراپا گوش میشوی و فراوان،کیفمیکنی.
داوود خانیخلیفهمحله
عکسی از باغهای توت روستای سلوش شهرستان لنگرود با تلنبارهایی برای پرورش کرم ابریشم در حاشیهی شلمان رود در ششم اسفند 1387 خورشیدی.
برای دریافت و مشاهده تصویر بالا با کیفیت بهتر، اینجا را با موشوارهی رایانهیتان بفشارید
«شعر فارسی و گیلکی و کردی و زبانهای خویشاوند با زبان پارسی، حتماً باید موزون باشد.«
مانند نادر نادرپور و فریدون مشیری فریاد بر میآورم، شعر کلامی است «موزون» و بهتأیید گفتار خواجهنصیرالدین طوسی؛ وزن از فصلهای ذاتی شعر است و البته کاری به مقفی و مردف، یا حتی «موزونِ متساوی» بودنش ندارم.
از یکسو، هرچند سخن موزون و حتی مقفی و مردف، اگر از شاعرانگی بیبهرهباشد را نمیتوان شعر نامید؛ از سویی دیگر، این قبیل آثار بیوزن، حتی همهی بهاصصطلاح اشعار شاملو آنجا که موزون نیست، ولی در آنها جوهرِ شعری بهفراست موج میزند را هم نمیتوان شعر نامید.
داوود خانی خلیفهمحله