سرزمین آریاییام که خفتهای به رویِ گنج
ناف مردم ترا بریدهاند پس چرا بهرنـــج؟!
داوود خانیخلیفهمحله
#املش ؛ 15 بهمن 1399 خورشیدی
- ۰ نظر
- ۱۵ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۴۱
سرزمین آریاییام که خفتهای به رویِ گنج
ناف مردم ترا بریدهاند پس چرا بهرنـــج؟!
داوود خانیخلیفهمحله
#املش ؛ 15 بهمن 1399 خورشیدی
صد دریغ و درد، غافلیم از کلیدِ وارهـــــیدگی
زور میزنیم وُ لقمهای فقط بهخوردِ معده میدهیم
داوود خانیخلیفهمحله
ازاین نالهی مردمان ازخداوندگاران ظلم
خدایی اگر بود، سقف سکوت جفا میشکست!
داوود خانیخلیفهمحله
کک دنیام نگیزد
دست خدا رو که گذاشتن دلِ خاک!
داوود خانیخلیفهمحله
غمخورَکترینهای عالَماند، مهربانترینهای روزگار
داوود خانیخلیفهمحله
شعر
یک پژواک است
سایهای میطلبد تا برقصد با آن.
کارل سندبرگ؛ شاعر آمریکایی
شعربرگردان: داوود خانیخلیفهمحله
سربلند و باسخاوتوسترگ و سفت و سخت باش
زیر سقف روزگار کجمدار، یک درخت باش!
املش؛ ۸ آبان ۱۳۹۹ خورشیدی- داوود خانیخلیفهمحله
میخورَد
آخرین برگ درخت
بر سر دورترین شاخه تکان
و فرو میریزد
دل گنجشک جوان
ناف پاییز جهان!
املش؛ ۷ مهرماه ۱۳۹۹ خورشیدی- داوود خانیخلیفهمحله
کالکال دیردیر اشتباه میزنیم و پختگی نمیکنیم و زودزود پیر میشویم و میرویم!
امش؛ چهارم مهرماه 1399 خورشیدی- داوود خانیخلیفهمحله