مردم ایـــران بلانسبت خرند و آشولاش
روز خـر بر خسروان و خرسواران شادباش
داوود خانیخلیفهمحله
- ۱ نظر
- ۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۱۰
مردم ایـــران بلانسبت خرند و آشولاش
روز خـر بر خسروان و خرسواران شادباش
داوود خانیخلیفهمحله
قطر، یک قطره است وُ میرود مریخ؛ امّا
در ایران تُخسبازی بر سرِ پهنای باند است
داوود خانیخلیفهمحله
8 بهمن 1399 خورشیدی
**
حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران در واکنش به احضار وزیر ارتباطات به دادسرا گفت که اگر میخواهید کسی را احضار کنید باید من را احضار کنید.
آقای روحانی در جلسهی امروز هیئت دولت گفت که کسی را به خاطر پهنای باند نمی توانند محاکمه کنند. این دستور من بوده است. اگر می خواهید کسی را احضار کنید باید من را احضار کنید. وزیر من را نمیتوانید احضار کنید
این موضعگیری رئیسجمهوری یک هفته پس از آن صورت میگیرد که محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فنآوری ایران بهدنبال دریافت احضاریه در دادسرای فرهنگ و رسانه حاضر شد و پس از پاسخ به پرسشهای بازپرس با «قرار التزام» آزاد شد.
»قرار التزام به حضور با تعیین وجه التزام«، یکی از قرارهای تامین کیفری و به نسبتاَ سبک است که با هدف دسترسی به متهم، جلوگیری از فرار یا پیشگیری از تبانی و امحای آثار و ادله جرم صادر میشود.
منبع: خبرگزاریها
با دو چشم هستهایِ وُپالتویِ نیسان آبی، گوشهای
پار ک بودی در خیابان و شدم با یک نگاهی منفجر
رزبیجار املش؛ داوود خانیخلیفهمحله
علی کریمی؛ جادوگر فوتبال ایران و آسیا در جدیدترین پست اینستاگرامیاش، نوشته است:
«کاش بهجای یکساعت، یکسال را برای رهایی از رنج و عذاب مردم به عقب میکشیدند!...»
و این بهانهای برای زودشعری رباعیام شدهاست:
سال نود و نُه شده اوضاعْ وخیم
هر روز که میرود، عذابی است الیم
یک ساعت را فقط کشیدند عقب
ایکاش که یکسال عقب میرفتیم!
املش: ۱ فروردین ۱۳۹۹ خورشیدی-داوود خانیخلیفهمحله
فتوکلیپ «مردِ زیرِ بیدِ دیرسال» در وبگاه آپارات
مردِ زیرِ بیدِ دیرسال
نردبان به طاقِ آسمان کشانْد...
روی آخرین پِلّه
استوار ایستاد
دست بُرد ابر را کنار زد
دید دختری میان داسِ ماه لمیده است
لب که غنچه کرد و خواست تا...
دید طاقباز اوفتاده است
توی برکهی ملال، زیر بید دیرسال؛
پختهپخته
میتعارُفَند میوههای دوردورِ آسمان!
شلمان؛ 17 اردیبهشت 1399 خورشیدی
فتوکلیپ طنز رفته بودم لیلهکو بعداز دوماه در وبگاه آپارات
رفته بودم«لیلهکو» بعداز دوماه
رعد میغرّید از ابرِ سیاه
اندکی افتاده بود از تاب، ویروسِ کوویدِ19
آسمان دلگیر بود
عابری بیماسک داشت از کنارم میگذشت
گفتم آن دُکّان و آن قلیانکشان، آن سوی رود
بیامان قلیان که میکردند دود...
حرف من را خورد، گفت:
«آن دُکان برچیده شد!»
گفتم آن قصّابیِ نزدیکِ کوه
دنبههایش نرم بود و چرب بود،
گفت: «آمد گربه خورد و کرد کیف!»
گفتم آن مادر وَ آن نوزاد...
حرفم را بُرید:
«آن مَمَه را گرم بود و نرم؟
لولو برد حیف!»
گفتم آن سکّویِ سنگی، شاعران...
باز در حرفم دوید:
«چندروزی میشود
دفتر اشعار نابِ شاعران را گاو خورْد
گاو را قصاب بُرد!»
گفتم آن سبیلکُلُفتِ مالخر
آنکه از ما میخرید روزگاری اسبوفیل
پشت دستش را گزید، آه کوتاهی کشید
گفت:«شهرامشنبلید!
مُرد از ویروسِ منحوسِ کووید،
روی قبرش ریختند بشکهای از گازوئیل».
گفتم آن ساقیِ پیر و کوزهی گردندراز وُ آن قدح
عابر امّا نام ساقی را که بردم، ناگهان
اشکریزان مصرعی پرسوز از عطّار خوانْد
«آن قدح بشکست و آن ساقی نمانْد!»
**
شلمان؛ 7 اردیبهشت 1399 خورشیدی
لیلهکو؛ که امروزه بهغلط لیلاکوه مینامندش؛ گردشگاهیاست در جنوب شهر لنگرود.
فتوکلیپ نیماییِ طنز کرونایی «هموطن! مغز را باید شست!» در وبگاه آپارات
نوبهارآمده باشید وُقوف، کونگشادی موقوف!
پیشازهمه، امیدوارم پوزشپذیر بیپردهگوییام باشید و ازآن رنجیدهخاطر نشوید.
روزهای پرجوشوخروشِ اسفند 98 را با در خانهماندن بهنوبهار 99 بخیه زدهایم و اکنون که قرار است دستکم تا پایان فروردینِ افسونگر هم در خانههایمان بمانیم، باید کیفمان ازهرجهت کوک باشد.
هرچند کرونا، طبعی سردپسند دارد و مجبورمان میکند با خوردنیهای مغزدار و نوشیدنیهایِ گرمِ پُشتدار بهجنگ آن برویم؛ با اینهمه، «کونگشادپسند» نیز است. اساساً کرونا «کاف»پسند است. نافِ کرونا را با «کاف» بُریدهاند و بیسبب نیست بیشتر بهسراغ آنهایی میرود که دستوپا و سر وکون نمیجنبانند و همین بیتحرکی، نَفَسشان را «تنگ» میکند و ستاد کرونا هم برخود میچیند تا بیدرنگ با آمبولانس بهاستقبال آنهایی که تنگیِ نفس دارند، برود و بَبَردشان بیمارستان، که بُردنشان همانا و گرفتن عفونت از اقسامِ قارچ تختهای بیمارستانی که افزونِ بر مرض میشوند و زبانم کالولال، آسمانیشدنشان هم...
لابد فکر کردید این بیلهای مکانیکی را هم از «بِلادِ خارجه» تنها برای بهدار آویختنِ قاچاقچیهای پرخطر و آدمکُشها خریدهاند؟ نهجانم! این بیلها، تابخواهی چندمنظورهاند! البته اینروزها، کارشان شدهاست تماماً چالکندنِ چندمتریِ بهمفتورایگان در گوشههای گورستانها و دفن کروناییهایِ آسمانیشده.
پس اگر نمیخواهید با کرونا، آسمانی شوید و باز زبانم کالولال، در این گورهای پرعمقِ مفتکَنده بیارامید، در خانههایتان:
==
هموطن!
همگان میگویند:
«کرونا آمده در خانه بمانید بهچند»
پیشازهر شستنِ دست،
بینیِومویِ سر و گوشودهان،
این بوَد شرطِ نخست:
«مغز را باید شست!»
بَعدازآن،
تیزوبُز، بیترمز
دستوپا و سروگردن، بتکانید بهسرحدّ مجاز
دودهن نیز بخوانید آواز
وَ سرانجام بیایید بهمِهر،
قِروُغَربیلهی ابرو وکمر
تا کُنَد خوب اثر!
شلمان؛ 4 فروردین 1399 خورشیدی – داوود خانیخلیفهمحله
فتوکلیپ دوبیت شعرِ طنزکرونایی در وبگاه آپارات
ایران بزرگ! کشورِ بلبلوپروانهوگُل!
یکعدّه بهدست کرونا و عدّهای از اَلْکُل
میترسم ازاین بیدروپیکریِ و بیشاخودُمی
پرپر بشوند در بهار مردمانت بِالکُل
میترسم ازاین بیدروپیکریِ و بیشاخودُمی
29 اسفند 1398 خورشیدی
در قلب منی عزیز!
ایّام کرونایی را
از دور، درود بر تو وُ رودررو
بگذار نبوسمت که دوسِت دارم
شلمان؛ ۴ اسفند ۱۳۹۸ خورشیدی- داوود خانیخلیفهمحله
جمعهای
تنگ غروب
در پیِ یکجایخوب
رفتهبودم پیچِ لیلاکوه شهرِ لنگرود
نرم میفُوتید باد
خلوت
آغوشِ طبیعت، در عوض
بود دود
بود هر قلْیانسرا نیزن زیاد...
نرم میفُوتید باد! نرم میفُوتید باد!
داود خانی خلیفهمحله؛ 28 تیرماه1398 خورشیدی
لیلاکوه: باغچای و نام کوهی است در جنوب شهر لنگرود؛ در اصل «لیلهکوه» باشد و گسترهای است گردشگری و صدافسوس؛ نشستگاه جوانان دودافکنِ قلیانسراها