- ۰ نظر
- ۲۹ مهر ۹۵ ، ۱۳:۴۳
باب دیلن، خواننده و ترانهسرا و شاعر آمریکایی، برنده نوبل ادبیات شد. آکادمی نوبل در سوئد از باب دیلن برای "بیان شاعرانه نو" تقدیر کرد و او را برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد.
باب دیلن با نام اصلی رابرت آلن زیمرمن، آهنگساز، شاعر و نویسنده ی آمریکایی است که در دهه ی ۱۹۶۰ میلادی به سبک راک روی آورد و اشعار روز خود را با اشعار کلاسیک تلفیق کرد.
باب دیلن اولین ترانهسرایی است که برنده جایزه نوبل ادبیات میشود.
دبیر آکادمی نوبل پس از اعلام برنده جایزه باب دیلن را "شاعری بزرگ" توصیف کرد و گفت: "او ۵۴ سال است که مدام خود را بازآفریده و هویت نوینی خلق کرده است."
در طول ۲۰ سال گذشته نام باب دیلن مرتب میان نامزدان جایزه نوبل ادبیات به چشم میخورد. اما دقیقا امسال که در گمانهزنیهای پیش از اعلام نام برنده کسی از او یاد نمیکرد، نوبل ادبیات به خاطر ترانهسراییهای ارزشمند دیلن به او اهدا شد. سارا دانیوس منشی ثابت آکادمی سلطنتی سوئد در جریان سخنان خود پس از اعلام نام دیلن به عنوان برنده نوبل ادبیات وی را "بزرگ ترین شاعر زنده دنیا" خواند.
اعلام برنده نوبل ادبیات امسال کمی به تاخیر افتاد، که دلیل آن بنا به گزارشها اختلاف نظر اعضای کمیته بود.
پیش از انتخاب باب دیلن، آخرین باری که یک آمریکایی برنده جایزه نوبل ادبیات شد، سال ۱۹۹۳ بود.
واکنشهای متفاوت به انتخاب برنده نوبل ادبیات
تیم استنلی، تاریخشناس و یکی از نویسندگان روزنامه تلگراف بریتانیا نوشت "دنیایی که باب دیلن برنده جایزه نوبل ادبیاتش است، باید کاندیدای ریاست جمهوریاش هم دونالد ترامپ باشد."
استیون کینگ نویسنده مشهور آمریکایی هم در توییتر خود نوشته از اینکه باب دیلن جایزه نوبل ادبیات را برده، بسیار خوشحال است. باراک اوباما هم در توییتر باب دیلن را شاعر مورد علاقه خود خوانده و دریافت جایزه نوبل را به او تبریک گفته است.
"میک جَگِر"، "باراک اوباما" و "جویس کرول اوتس" از دنیای موسیقی، سیاست و ادبیات برخی چهرههای هستند که تا این لحظه نسبت به اعطای نوبل ادبیات به «باب دیلن» خواننده و ترانهسرا واکنش نشان دادهاند.
"میک جگر" خواننده و ترانهسرای مشهور و باسابقه گروه انگلیسی «رولینگ استونز» ر توییتر خود نوشت: تبریک به «باب دیلن» برای کسب جایزه نوبل. چه دستاوردی!
"باراک اوباما" رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا نیز از طریق توییتر پیام تبریک خود را اینگونه اعلام کرد: به «باب دیلن» یکی از شاعران مورد علاقهام به خاطر کسب نوبلی که شایستگیاش را داشت، تبریک میگویم.
اما به نظر میرسد همه از انتخاب امسال آکادمی نوبل راضی نیستند؛ همانطور که پیشبینی میشد این موج نارضایتی بیشتر در میان نویسندگان به چشم میخورد. «ایروین ولش» داستاننویس اسکاتلندی که کتاب «قطاربازی» او بسیار معروف است و فیلم اقتباسی آن هم ساخته شده، در اینباره با لحنی کنایهآمیز توییت کرده: اگر شما از هواداران موسیقی هستید، این کلمه را در فرهنگ لغت پیدا کنید. بعد به دنبال کلمه ادبیات بگردید، حالا این دو را با هم مقایسه کنید.
"هاری کونزرو"داستاننویس و روزنامهنگار هندی ـ انگلیسی واکنش تندتری به این قضیه داشته و نوشته است: از زمانی که به «اوباما» به خاطر «بوش» نبودن جایزه دادند، این ضعیفترین جایزه نوبل بود.
اما «صلاحالدین احمد» نویسنده عرب ـ آمریکایی از زاویه دیگری به این اتفاق نگاه و اعتراض کرده که چرا «باب دیلن» باید اولین موسیقیدانی باشد که نوبل میگیرد. او گفته: خدا میداند چندین ترانهسرای دیگر در زبانهای دیگر پیش از او میتوانستند این جایزه را بگیرند.
"جویس کرول اوتس" داستاننویس سرشناس آمریکایی است که کتابهای «سیاهاب»، «بلوند» و «آنها»ی او شهرت فراوانی دارد. با اینکه نام «اوتس» چند سال است به عنوان شانس کسب نوبل ادبیات بر سر زبانها میافتد و او را از رقیبهای «دیلن» برای کسب نوبل میدانستند، این نویسنده انتخاب آکادمی سوئدی را "هوشمندانه" خوانده است.
این رماننویس سرشناس که نام یکی از کتابهایش شباهت زیادی به یکی از ترانههای «دیلن» دارد، درباره تعلق گرفتن نوبل ادبیات ۲۰۱۶ به یک ترانهسرا گفت: بسیاری از ما تحت تاثیر موسیقی دهه ۱۹۶۰ «دیلن» بودهایم، مخصوصا مونولوگها و ترانههای قوی و دراماتیک او. من فکر میکنم این جایزه چند سال است که انتظار «دیلن» را میکشد. او شاید یک دهه است که به طور جدی از نامزدهای این جایزه است، بنابراین این انتخاب خیلی هم غافلگیرکننده نبود.
"اوتس" ادامه داد: با این حال اگر این جایزه به اعضای باقیمانده از گروه «بیتلز» ـ که موسیقیشان هماندزاه یا بیشتر از کارهای «دیلن» مهم است ـ تعلق میگرفت، انتخاب آکادمی همینقدر هوشمندانه و هیجانانگیز میشد.
این نویسنده زن در پایان اظهار کرد: ما امیدواریم «باب دیلن» از فرصت استفاده کند و حرفی سیاسی بزند. در این اوضاع آشفته که خودِ دموکراسی هم آسیبپذیر شده، مهم است که هنرمندان شفاف و رک حرف بزنند. سکوت در شرایط کنونی که مثلا کمپین «زندگی سیاهها اهمیت دارد» راه افتاده، خیلی غمانگیز و طاقتفرسا شده... گرچه اگر «باب دیلن» بخواهد غیرسیاسی باشد، مسلما او را درک میکنم.
"استفن کینگ" نویسنده کتابهای پرفروش جنایی آمریکا که «مسیر سبز»، «رستگاری در شائوشنک» و «مه» را در کارنامهاش دارد، در واکنش به برنده شدن «دیلن» نوشته: از این که «باب دیلن» نوبل را برد، حظ کردم. در فصل سستی و ناراحتی، این یک اتفاق خوب و بزرگ است.
"جیمز وودز" بازیگر و کارگردان باسابقه که در «روزی روزگاری آمریکا» در کنار «رابرت دنیرو» ایفای نقش کرده، در توییتر خود نوشت: «باب دیلن» برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۶ شد. انتخاب شایستهای بود. او ملکالشعرای نسل من است.
روز پنجشنبه (۲۲ مهرماه) آکادمی نوبل نام «باب دیلن» را
به عنوان برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۶
اعلام کرد و علت این انتخاب «خلق تعابیر جدید شاعرانه در سنت شعر آمریکایی» عنوان
شد.
"سارا
دانیوس" دبیر دائمی آکادمی نوبل پس از اعلام نام برنده، طی صحبت با خبرنگاران
گفت که امیدوار است آکادمی برای این انتخاب مورد انتقاد قرار نگیرد.
وی همچنین اظهار کرد: مسلما او شایستگیاش را دارد. این جایزه از آن اوست. «دیلن» شاعری بزرگ در شعر انگلیسیزبان است. او ۵۴ سال در این حرفه فعالیت داشته و دائما خود را بازآفرینی کرده و هویتهایی جدید ساخته است.
"دانیوس" ترانههای «دیلن» را با کارهای «هومر» و «سافو» مقایسه کرد و گفت: شاید انتخاب «دیلن» به نظر غافلگیرکننده باشد اما اگر به عقب برگردید، به ۵۰۰۰ سال پیش، به «هومر» و «سافو» میرسید. آنها متونی شاعرانه میگفتند تا روی صحنه اجرا شود و همین در مورد «باب دیلن» هم صدق میکند. ما هنوز هم آثار «هومر» و «سافو» را میخوانیم و لذب میبریم. ما میتوانیم و باید کارهای او را بخوانیم.
از پنجره ی باز اتاق، می پاییدم "کورکور سیاه" ای را که بر نوک پایه ی خشکیده ی لیلکی توی شالیزار بی برنج، آواز سر می داد و- اندکی دورتر- مترسک زهواردررفته ای، انگار به خواب ابدی فرو رفته باشد.
خواستم فی البداهه، یک رباعی در این حال و هوا بسرایم که باد آمد و مترسک، جان گرفت و رشته ی افکارم را پاره کرد و تنها این مصراع -که می تواند بی نیاز از سه مصراع نخست- بار یک رباعی را به دوش بکشد، در ذهنم نقش بست و از دهانم خارج شد:
از دولت ِ باد است مترسک بیدار
کورکور؛ - نمی دانم صدایم را شنیده و یا دیده بود جنب مترسک را- ترسید و بال و پر گشود و از آن جا دور شد!
شلمان- بیست و دوم مهر 1395 خورشیدی
شگفتا! در لحظاتی که قرار بود برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات 2016 اعلام شود، اما مرگ داریو فو، نویسنده ایتالیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات، صبح روز پنجشنبه در نود سالگی ، اتفاقی اندوهبار بود.
یکی از دوستان نزدیک آقای فو به خبرگزاری آلمان گفته است که وی پس از سپری کردن دوازده روز در بیمارستان، در شهر میلان درگذشته است.
رمانها و نمایشنامههای داریو فو مضامین سیاسی و اجتماعی دارند و بسیاری از آنها در نقد بوروکراسی دولتی و امپریالیسم آمریکایی نوشته شدهاند.
طنز سیاسی و تلخ داریو فو در اغلب آثارش به ویژه در نمایشنامه «مرگ تصادفی یک آنارشیست» سبب شد تا آکادمی سوئد در سال ۱۹۹۷ نوبلِ ادبیات را به او اهدا کند.
آثار فو به سی زبان زنده جهان از جمله فارسی ترجمه شدهاند و در بیش از ۵۰ کشور منتشر شدهاند. همچنین نمایشنامههای داریو فو بارها در ایران به روی صحنه رفتهاند.
داستان مینی مال: اولین لباس روی بند رخت
از: داوود خانی لنگرودی
زن؛ داشت آخرین لباس شسته را به بند رخت توی حیاط می آویخت و گیره اش را می زد که دو گنجشک عاشق آمده بودند و روی نخستین لباس پهن شده ، نرد عشق می باختند.
زن؛ کارش که تمام شد و سر برگرداند، گنجشک ها ی عاشق پرکشیده بودند.
اولین لباس شسته ی ریخ مال شده ی آویزان بند، حالا در دیدرس زن بود!
19 مهر 1395 خورشیدی
به گزارش بـــلاغ، بین شاعران معاصران ایران، سهراب سپهری چهرهای جهانی است. در این رتبه شاید تنها بتوان از احمد شاملو اسم برد. چهرههایی که اشعارشان به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و همچنان بر شمار مخاطبانشان درجهان افزوده میشود. این درحالی است که در ایران سنگ قبرش، شکسته میشود، به سرقت میرود و بعد از آن هم...
یوسف علیخانی با تاکید بر لزوم شناسنامهدار بودن داستانها، گفت: هرچه در داستان شناسنامه داشته باشیم در هر کجای جهان خریدار بیشتری خواهیم داشت.
به گزارش ایسنا، نشست «مروری بر کتابهای یوسف علیخانی» با حضور این نویسنده، سرپرست اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان، کتابداران کتابخانههای عمومی و علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی به همت اداره کل کتابخانههای عمومی استان گیلان در بخش جنبی دوازدهمین نمایشگاه کتاب استان برگزار شد.
یوسف علیخانی که «بیوهکشی»، «عروس بید»، «اژدهاکشان» و «قدمبخیر مادربزرگ من بود» را در کارنامه خود دارد در این نشست با بیان معرفی کوتاهی از خود که متولد روستایی در الموت است، گفت، دغدغه او نوشتن و تحقیق بین داستانهای قدیمی است که مادربزرگها در دورترین روستاها بهیاد دارند و تعریف میکنند.
این نویسنده با معرفی آثار خود اظهار کرد: این آثار لحن و آهنگ دارند و راوی طوری صحبت میکند که برای مخاطب تازگی دارد.
او افزود: کتاب «قدمبخیر مادر بزرگ من بود» در واقع خوابها و درگیریهای من بود که نگارش شد؛ همان باورهایی که در اکثر مردم وجود دارد.
علیخانی با بیان اینکه در زبان محلی دیلمی اصطلاحاتی مانند اینکه به مترسک میگویند هراسانه وجود دارد که حس را به انسان منتقل میکند، گفت: در این کتاب آدم امروزی درگیر این حس است.
او در ادامه درباره کتاب «اژدهاکشان» از بازی با کلمات سخن گفت و بیان کرد: نوع نگارش این کتاب به گونهای است که مخاطب ارتباط بیشتری با آن پیدا کند.
علیخانی با اشاره به اینکه هر انسانی در درون خود یک «آنیما و آنیموس» یعنی زن و مرد دارد، اظهار کرد: اینکه داستانهای من زنمحور بوده و راویانشان یک زن است شاید بهخاطر این است که زن درونم قویتر است و حکمرانی میکند.
او در این نشست با اشاره به اینکه چرا شخصیتهای داستانهایش که انسانهای امروزی هستند اما در رسم و رسوم قدیمی و اما و اگرهای فراوان آن ماندهاند، گفت: شاید دلیلش چیزی است که در واقعیت زندگی من وجود دارد و برای اولینبار مطرح میکنم.
یوسف علیخانی با بیان اینکه در حقیقت نام اصلیاش در ابتدا «ابن یامین» بوده و این اسم در خیلی از کتابهایش آمده است، اذعان کرد: کلاس اول ابتدایی بودم که معلمم از پدرم خواست اسم ابن یامین را که خیلی یهودی است تغییر دهد و بهجایش نام برادرش یعنی یوسف را که مسلمانتر است بر رویم بگذارد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش بیان کرد: کاش جسارت نوشتن ما را نهراساند و فضای شاعرانه به ما لذت دهد.
علیخانی با ابراز ناراحتی از اینکه هر کجای استان گیلان را خاکبرداری کنیم کوزهای قدیمی کشف میکنیم اما به عنوان یک نویسنده برای نوشتن وقتی به فرهنگ خودمان میرسیم بهانه میآوریم که ناشر نیست و یا سوژه کم میآوریم، گفت: کار خوب هیچوقت بر روی زمین نمیماند.
او با گرامیداشت یاد و نام نویسنده فقید گیلانی، بیژن نجدی که چند ماه پس از انتشار کتابش از دنیا رفت، افزود: امیدوارم راه بیژن ادامه پیدا کند اما بیژن نجدی بسیار بزرگ چقدر کتابهایش بوی گیلان را میدهد؟ در قصههای او فضای گیلان را نمیشود دید اما در جنوب کشور این اتفاق افتاده است.
این نویسنده اظهار کرد: قصه قصه را میکشاند و به جلو میآورد. باید در داستانها از خود خلاقیت داشته باشیم؛ هرچند نقدهایی که بحث و جدل در مورد کتاب باشد، کم داریم.
او درباره کتاب «بیوهکشی» نیز گفت: من به عنوان نویسنده میتوانم با کلمات برقصم و قصه بگویم و یک گزارشگر باشم اما نمیتوانم درباره بدی و یا خوبی آداب و رسوم نظر بدهم و نقد کنم.
علیخانی همچنین از آماده بودن جلد دوم و سوم کتاب «بیوهکشی» خبر داد و گفت: امیدوارم با حمایت شما مخاطبان این کارها را به اتمام برسانم.
یک تحقیق جدید نشان می دهد که هر قدر هم علم پیشرفت کند، انسان بیش از ۱۳۰ سال عمر نمیکند
ک تحقیق جدید نشان میدهد که عمر طبیعی انسانها محدوده مشخصی دارد و بسته به ویژگیها و محدودیتهای بیولوژیکی، نمیتواند از آن محدوده فراتر رود.
بر اساس نتایج این تحقیق که روز چهارشنبه در نشریه «نیچر» منتشر شد، طول عمر انسان ثابت است و با پیشرفت علم پزشکی و کاهش مرگ و میر، از آن حد بیشتر نخواهد شد.
کارشناسان در این تحقیق با بررسی دادههای جمعیتی (دموگرافیک) میگویند، تعداد سالهایی که یک انسان میتواند زندگی کند یک سقف طبیعی دارد؛ که البته به دلیل عوامل بیولوژیکی میتواند کاهش یابد.
به گفته آنها، حتی در صورتی که دانشمندان با پیشرفت علم بتوانند روند پیری را آهسته کنند، باز هم عوامل زیادی هستند که همچنان میتوانند منجر به مرگ انسانها شوند.
یان ویگ، متخصص ژنتیک و یکی از نویسندگان این مقاله پژوهشی، میگوید "تردیدی نیست که این روندهای طبیعی و ذاتی پیر شدن در درون انسانها، طول عمر ما را محدود میکنند.»
به عقیده این استاد کالج پزشکی آلبرت آینستاین در نیویورک، «متغیرهای ژنتیکی بسیار زیادی هستند که میتوانند اثرات بدی بر روی شما در دوران پیری بگذارند. چه کاری از دستتان بر میآید؟ میخواهید برای همه آنها دارو بسازید؟»
رکورد طولانیترین عمر در اختیار یک زن فرانوسوی به نام ژان کالمان است که در سال ۱۹۹۷ میلادی در ۱۲۲ سالگی درگذشت.
بر اساس تحقیق جدیدی که روز گذشته نتایج آن منتشر شد، جمعیت جهان باید ده هزار بار بزرگتر از آنچه که امروز هست باشد تا کسی شانس رسیدن به عمر ۱۲۶ سال را داشته باشد.
این نتیجه احتمالا موجب بالا گرفتن این بحث در میان دانشمندان و متخصصان خواهد شد که آیا در این صورت باید از تلاش برای حفاظت از سلامتی انسانها و تحقیق برای کند کردن روند پیری دست برداشت؟
اختصاص دو صفحه از روزنامه شرق به مناسبت سالمرگ احمد محمود، نویسنده نامدار ایرانی