- ۰ نظر
- ۱۹ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۰۴
پأپّؤیْ؛ پأپؤیْ pappoy;papoy
واژهی پأپّؤیْ؛ پأپؤیْ در زبان گیلکی شرق گیلان با سه معنا همراهاست:
1.اسم صوت فاخته که نام پرندهای است.
2.نیلوفر سفید جنگلی که پیچک جنگلی نیز مینامندش.
3. گل نیلوفر سفید جنگلی که برگِ بهمراتب نازکی دارد و گیلکها در معنای غیراصلیاش و بهشکل مجازی و کنایی؛ جنس لطیف و بسیار زیبا را ”پأپّؤیْ“ گویند:
همسادهلاکویْ، پأپّؤکَه مؤندنه.
داوود خانی خلیفهمحله
پاینده لنگرودی، محمود. شاعر، فرهنگنویس، مردمشناس، مورخ، خوشنویس و کارشناس ادبیات و فرهنگ گیلکی و از نخستین پیروان شعر نیمایی. در ۱۲ آذر ۱۳۱۰ش در گیلان، در شهر لنگرود، به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در ۱۳۱۷ش در همان شهر آغاز کرد. در دوازدهسالگی به سبب بیماری از ادامهی تحصیل بازماند. پس از دوسال، دوباره به تحصیل پرداخت (پاینده، «زندگینامه»).
در ۱۳۲۰ش، همگام با مبارزهی سیاسی، شعر و شاعری را با همکاری با روزنامهی چَلَنگَر محمدعلی افراشته (۱۲۸۷۔ ۱۳۳۸ش) آغاز کرد و شیوهی شاعری را از او آموخت (همانجا). پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش، دیگربار ناگزیر از ترک تحصیل شد و در آن سال به تهران آمد. در سالهای ۱۳۳۳۔ ۱۳۳۴ش، در تهران با اهل قلم آشنا شد و در مجلهی امید ایران شروع بهکار کرد و به پیروی از شعر مشروطه و با استفاده از این امکان، در مجله، سرفصلی منظوم با عنوان: «همه هفته برای خلقِ بیدار /کند امیدِ ایران بحث اخبار» گشود که در آن درد عمومی را با زبان ساده بیان میکرد (یادِ پاینده، ص ۱۲۱)، هرهفته دو صفحه شعر سیاسی میسرود و منظومههای سیاسی او خوانندگان بسیار داشت. در خلال سال ۱۳33ش، 3۲۹ مضمون اجتماعی را در ۳۴۹۲ بیت شعر سرود و به خوانندگان امید ایران تقدیم کرد. در ۱۳۴۴ش، مقامات امنیتی ادامهی انتشار مجله را مشروط به حذف سرفصل «خلق بیدار» و اخبار منظوم آن کردند. پاینده در پاسخ به دلجویی مدیر مجله گفت: «قیامت هرچه دیر آید بیاید» (پاینده، «زندگینامه»). در دی ماه ۱۳۳۳ش، کتاب کوچکی بهنام نغمههای زندگی، جامع اشعار چاپ شده در مجله امید ایران، انتشار یافت، که پنج شعر آن از پاینده بود (سادات اشکوری، ص ۷). پاینده از ۱۳۳۷ش، برای گذراندن زندگی، به مشاغل مختلفی از قبیل حسابداری، نقاشی و تابلونویسی پرداخت. خوشنویسی را در انجمن خوشنویسان نزد استادانی چون ابراهیم بوذری طالقانی، سیدحسین میرخانی و عبدالله فرادی فراگرفت (رضازاده لنگرودی، ص ۴۴۷). بهعلاوه، او با شعر کهن و نو آشنایی داشت و از شاعران خوشقریحهی گیلکی و فارسی بود و در قصیده، غزل، رباعی و دوبیتی اشعاری سروده است. اشعار فارسی او، که مضمون اجتماعی دارد، در عین شیوایی و لطافت، عامهپسند و عاری از تعقیدات لفظی است. اشعار گیلکی او نیز شیوا، سلیس و سرشار از مضامین دلنشین مردمپسند است (گورگین، ج ۲، ص ۵۲۹). او در طنز نیز دستی توانا داشت. طنز او در طعنه بر نابسامانیها بود و هجای او در افشای نابرابریهای اجتماعی. نخستین مجموعهی اشعار فارسی او با عنوان گلِ عصیان (مجموعه ۲۲ شعر)، که بر ضد ستم و بی عدالتی سروده بود، در ۱۳۳۴ش منتشر شد. دوسال بعد، کتاب کوچکی با نام ترانههای گیلکی (شامل ۴۴ دوبیتی)، از سه شاعر گیلانی، منتشر شد که، علاوه بر مقدمه، پانزده ترانهی آن از پاینده بود (پاینده، همانجا؛ سادات اشکوری، همانجا).
منظومهی یهشؤ بشؤم روخئونه (= شبی به رودخانه رفتم) در ۱۳۲۸ش سروده شد و شاعر خود آن را به فارسی برگرداند و در بهار ۱۳۵۸ش منتشر کرد. در این شعر، رودخانه از ظلم حاکم سخن میگوید. منظومهی دیگر او هم، که در ۱۳۴۷ش با نام لیلهکو (= لیلاکوه) سروده شد، در همان سال ۱۳۵۸ش به چاپ رسید. درون مایهی لیلهکو اعتقادات مردم گیلان است، کاملترین مجموعهی اشعارش گیلوا نام دارد که هنوز به چاپ نرسیده و مشتمل بر ۹۴ شعر است: نُه غزل، سه دوبیتی، ۲۵ چهارپاره، ۵۳ شعر در قالب نیمایی، یک قطعه و سه شعر کوتاه گیلکی. تاریخ نخستین شعر او ۱۳۳۳ش و آخرینِ آن آبان ۱۳۷۶ش است.
مضامین مجموعهی شعر گیلوا دغدغهی ذهنی شاعر دربارهی گیلان (۱۷ شعر)، بیعدالتی و فقر (۲۵ شعر)، نومیدی (۲۲ شعر)، شادمانی از دست رفته و امید به آینده (۲۲ شعر) و عشق و عاشقی (۷ شعر) است (یاد پاینده، ص۸۷). بیشتر اشعار پاینده در سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۵ش سروده شده که در واقع پربارترین سالهای الهامات اوست. پاینده بقیهی عمر خود را در راه فرهنگ عامه صرف کرده و سالها به گردآوری فرهنگ عامهی شرق گیلان پرداخت. حاصل کارهای او در این زمینه بدین شرح است: مثلها و اصطلاحات گیل و دیلم، شامل حدود ۱۳۰۰ مثل و اصطلاح گیلکی با کاربرد، واژهنامه و آوانوشت آنها که حاصل هشتسال کار و کوشش او دربارهی دو قوم گیل و دیلم است. این کتاب نخستین بار در ۱۳۵۲ش، بهاهتمام بنیاد فرهنگ ایران، به چاپ رسید و دومین بار در ۱۳۷۴ش با افزودههای بسیار، باعنوان فرهنگ مثلها و اصطلاحات گیل و دیلم، در انتشارات سروش منتشر شد؛ آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، نخست در ۱۳۵۵ش در بنیاد فرهنگ ایران، سپس با افزودههایی در ۱۳۷۷ش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بهچاپ رسید؛ فرهنگ گیل و دیلم، که نخستین فرهنگ فارسی به گیلکی است و تنظیم آن از 1335ش آغاز شد، در ۱۳۶۶ش به پایان رسید و انتشار یافت. این اثر در میان کارهای تحقیقی او درخشندگی خاص دارد و بسیار ممتاز و باارج است. دیگر آثار چاپ شدهی او عبارت است از: قیام غریب شاہ گیلانی مشهور به عادلشاه (تهران، ۱۳۵۷ ش)؛ پل خشتی لنگرود (خَشته پل) که در ۱۳۵۷ش چاپ شد؛ یادی از دکتر حشمت جنگلی (تهران، ۱۳۶۸ش)؛ خونینههای تاریخ دارالمرز (گیلان، مازندران) که در ۱۳۷۰ش در رشت منتشر شد. شعرهای گیلکی افراشته (رشت، ۱۳۷۴ش). افزون بر اینها، از او مقالات بسیاری در مجموعههای پژوهشی مانند: امید ایران، ماهنامهی کاوه، مجلهی آدینه، مجلهی چیستا، صدای شالیزار، گیلهوا و یادگارنامهی فخرایی به چاپ رسیده است (یاد پاینده، ص ۱۴-۱۵).
پاینده در ۶۷ سالگی، در ۲۷ آبان ۱۳۷۷ش، در تهران درگذشت و در زادگاه خود لنگرود به خاک سپرده شد.
منابع:
پاینده، محمود. «زندگینامه»، دستنویس؛ همو، مجموعه شعر گیلوا، دستنویس رضازاده لنگرودی، رضا، «دستبرد نابهنگام اجل»، بخارا، س ۱، ش۳، ۱۳۷۷ش؛ سادات اشکوری، کاظم، «از انسانهای نادر این روزگار» در فراق پاینده، به کوشش رحیم چراغی، رشت، ۱۳۷۷ش (ضمیمهی گیله وا، ش۵): گورگین، تیمور، «شعر گیلکی و شاعران گیلکی سرای»، کتاب گیلان، تهران، ۱۳۷۴ش، یاد پاینده، به کوشش رضا رضازاده لنگرودی، تهران، ۱۲۸۰ش.
رضا رضازاده لنگرودی
عبدالرحمان عمادی، آفریدگار دیلمون̌ پألوی در ۹۴ سالگی از دنیا رفت.
عبدالرحمان عمادی، ایرانپژوه، شاعر، وکیل، شب چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ در شهر رودسر گیلان درگذشت. پیکر عمادی روز شنبه ۲۸ اردیبهشت در رودسر تشییع و بهخاک سپرده خواهد شد...
اوکراینیها (۲۶اردیبهشت) سومین پنجشنبه ماه مه هر سال را بهعنوان روز ملی لباسهای سنتی گلدوزی شدهی اوکراینی(ویشیوانکا) جشن میگیرند. در این روز بسیاری از اوکراینیها در سراسر جهان ویشیوانکا بر تن میکنند تا فارغ از مذهب، زبان و محل زندگی، اتحادشان را به نمایش بگذارند.
دیروز، جایی در قاسمآباد بودیم. شبکهای، خیابانهای کییِف را نشان میداد. کییِفیها، لباس گلدوزی شده بهتن کرده بودند. کلی کیف کردیم.
از آن فضا که بیرون آمدیم دریغ از لباس خوشرنگ قاسمآبادی بر تن روندهوجنبندهای!...
مجموعهشعر را اگر بهیک نفس بخوانیم و به بیانی، یک واحد معنایی به حساب آید، در آنصورت باید مرزگذاری این دو کلمه، نیمفاصله (مجموعهشعر) نوشته شود و در صورت کسرهآوری به یکی از دو صورت درستِ زیر نـــوشته میشود که اینجا مــــرزگذاری میان دوکلمه بعد از کسرهگذاری، باید با فاصله باشد:
1. مجموعهی شعر2. مجموعة شعر
داوود خانی خلیفهمحله
روز ۲۳ آوریل (۳ اردیبهشت) توسط سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی کتاب و حق مولف نامگذاری شده است.
دلیل انتخاب این تاریخ، سالروز درگذشت نویسنده های بزرگی چون ویلیام شکسپیر و میگل سروانتس و همچنین سالروز تولد چندین نویسنده از جمله ولادیمیر ناباکوف و موریس دروئون است.
منبع: وبگاه فارسی صدای آمریکا
**
ناویراستهی متن بالا:
1. استعمال "توسط" در متن بالا بر اثر ترجمهی مکانیکی واژهبهواژه، در زبان فارسی رایج شده است.
2. بهکارگیری نیمفاصله (نه نیم فاصله): روزگارانی در حروفچینی کتابها، نیمفاصله وجود نداشت. متنها را یا بافاصله مینوشتند یا بیفاصله (چسبیده)؛ اما چند سالی است نویسهی نیمفاصله به حروفچینی فارسیزبانان افزوده شده است. در متن بالا، به عنوان و نویسنده های که بایستگیِ دستورخط فرهنگستان در آنها رعایت نشدهاست.
3. واژهی مولف که درستِ آن مؤلف است و نامگذاری بهتراست بهصورت نیمفاصله؛ یعنی نامگذاری نوشته شود.
4. مهمتر از همهی اینها، ترکیب سالروز درگذشت، اگر غلط و نوعی حشو نباشد، در متن فصیح، بهتر است بهجای آن بگوییموبنویسیم سالمرگ و همچنین، سالروز تولد، که میشود زادروز.
داوود خانی خلیفهمحله
کیهانخان! بند محکومین که توقیف شد، کشانیدَنَم فیدیبو بهبهای یک کیلو پیاز- 16800 تومان-دو روز تمام تو بند محکومینت بودم. بوی زندان لاکان رشت گرفتهام!
قرارمان: دلتای سپیدرود؛ میماچمت!
- باباش از اون خرپولداراس
کم نیستند شمار پُرآسایشانِ تهیدردِ جامعه و لابد جملهی بالا را فراوان شنیده اید و باز خواهید شنید.
خرپول و خرپولدار، از مرکّبهای غیرمؤدبانهاند.
چیگفتم ؟ خرپولدار؟!
مگر خرپول، به معنای پولدار نیست؟
تمامقد، درست است: ترکیب خرپولدار، عیب در کلام و حشو است و بهجای عبارت بالا، صحیح آن است بگوییم:
- باباش خرپوله.
داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)