- ۰ نظر
- ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۴۶
درگذشت 14 فروردین 1397 خورشیدی
زنده یاد اسماعیل خجسته، سال 63 که سوم دبیرستان بودم، دبیر ادبیاتمان بود در دبیرستان دیالمه ی شلمان. بسیار پرتلاش و مسلط بر ادبیات فارسی به ویژه در عروض و قافیه و بالاتر از این اوصاف؛ دلسوز و مهربان ودوست داشتنی.
ادبیات عمومی ما را نیز تدریس می کردند؛ همان سالی که زنده یاد محمد بابایی( دریایی لنگرودی) شاعر گیلکی سرای لنگرودی هم دبیر اقتصادمان بودند. پی برده بود که طبع شعر سرایی دارم و با عروض و قافیه مأنوسم. غزلی را برای خواهرزاده شهیدش – رضا خاکی کلیدبری- سروده بود و یک روز آن را در کلاس درس برایمان خواند و هنگام خوانش اشک به پهنای صورت از چشمانش جاری بود. از شهادت خواهرزاده اش مدت ها می گذشت و معلوم بود هنوز بسیار اندوهگین است... خدا بیامرزدش!
داوود خانی لنگرودی
فلکی شروانی، شاعر بزرگ قرن ششم غزل نغزی دارد به نام "بازیچه ی دست روزگار"، بر وزن دلنشین "مستفعل فاعلات فع لن" (مفعول مفاعلن فعولن)
از آن جایی که اختیارات وزنی، امکان اندک تغییراتی در وزن را به شاعر می دهد و در این تغییر، گوش آن را عیب نمی شمارد؛ بر این منوال، فلکی شروانی مصراع نخست بیت ششم را در نهایت زیبایی بر وزن " مفعولن فاعلات فع لن" سروده و به بیانی ساده تر، در رکن نخست مصراع اول بیت ششم "مفعولن" را جایگزین "مستفعل" کرده است.
دیشب که این غزل گوش نواز را دوباره خوانی می کردم، حیف آمد این نکته را پشت گوش بیندازمش! (شلمان-سه روز مانده به نوروز سال نود و هفت خورشیدی)
سودا زده ی فراق یارم
بازیچه ی دست روزگارم
ناچیده گلی ز گلبن وصل
صد گونه نهاد هجر خارم
بی آن که شراب وصل خوردم
از شربت هجر در خمارم
اندیشه ی دل نمی گذارد
یک لحظه مرا که دم برآرم
ای دل سره می کنی چنین کن!
مگذار مرا که سر بخارم
نتوانم گفت کز غم دل
ایام چگونه می گذارم...
از: داوود خانی لنگرودی
متأسفانه هنوز عده ای بر این باورند که زاویه ی دید در داستان کوتاه برخلاف رمان، تغییر نمی کند؛ اما داستان نویسان ماهری با تغییر در زاویه ی دید داستان کوتاه و حتی داستانک، آثار ارزشمندی خلق نموده اند که از آوردن مصداق در این یادداشت کوتاه خودداری و تنها به این اکتفا می کنم که در اقلیم شعر حتی، شاعرانی داشتیم و داریم که در قالب های کوتاه شعری از قبیل: رباعی و دوبیتی با تغییر زاویه ی دید، آثار ارزشمندی خلق کرده اند که در این میان، به ذکر یک نمونه رباعی متین "علی کرمانی" از شعرای پیشین بسنده می کنم.
**
مستِ می ِعشق
تو ز کس بیمش نیست
بیهوشِ تو از میر و عسس بیمش نیست
آن را که هوای لعل شیــرین کس است
از شورش و غوغای مگس بیمش نیست
در رباعی شیرین بالا، شاعر در بیت نخست، یعنی "روایت دوم شخص یا توی راوی" را با مهارتی زیبا در بیت دوم به"راوی سوم شخص" سوق داده است.
احمد گرگین شاعر مطرح گیلکی و فارسی سرا و بازنشسته ی آموزش و پرورش رودسر در روز شنبه 12 اسفند 1396 خورشیدی در رودسر دارفانی را وداع گفت.
قرار است بعدازظهر امروز یکشنبه مراسم تشییع پیکر زنده یاد احمد گرگین در رودسر برگزار گردد.
روحش شاد و یادش جاودانه.
بگذار بسوزد پدر عشق از: داوود خانی لنگرودی
جمعه است و هوا سرد و بارانی و در باغ ملی لنگرود؛ به بارانی که شلاق می کشد بر گرده ی درختان نارون و کنجکاوانه، نگاه می بازم به دخترکی اندوهگین، پای یکی از آن درختان...
پر پیداست: خیسِ آب آسمان و دیدگان و انتظاری عاشقانه که می کُشدَش. پا سست می کنم. نگاهش به درازنای جاده ی باران خورده است و این پا و آن پا می کند...
( جمعه 10 آذر 1396 خورشیدی)
بر جاده ی خیس چشم دوزی
هی غصه خوری و هی بسوزی
آخر چی شود؟ یــــــار بیاید!
یاری – به نظر- خوش پَک و پوزی؟
این اشک که از دیده روان است
ترسم بشود قوز روی قُوزی
ای دخترک! این عمر دوروزه
ارزَد تو بگو! گزی به گو..؟!
**
فارغ من از این دَغمَسه ناگاه
افکار تماماً چَــــــلَغوزی،
دیدم پسری هست کنارش
با کاپشن و شلوار و بلوزی
**
گفتم به خودم: بس کن و در رو!
اینجا تو چرا از چه هنوزی؟
بگذار بسوزد پدر عــــــشق
دارد که چنین سرّ و رموزی
انتشار کتاب مجموعه غزل فانوس نگاه علی علینقی نژاد (زائر)، شاعر غزل سرای گیلانی
شامل یکصد و ده غزل عاشقانه از انتشارات آوای غزل لنگرود
برای ایشان، که شاعری است بزرگوار و پرکار، موفقیت روز افزون آرزومندیم و خوانش این اثر گرانبها را پیشنهاد می کنیم.