یادداشتی کوتاه بر غزل نغز بازیچه ی دست روزگار فلکی شروانی
داوود خانی لنگرودی
فلکی شروانی، شاعر بزرگ قرن ششم غزل نغزی دارد به نام "بازیچه ی دست روزگار"، بر وزن دلنشین "مستفعل فاعلات فع لن" (مفعول مفاعلن فعولن)
از آن جایی که اختیارات وزنی، امکان اندک تغییراتی در وزن را به شاعر می دهد و در این تغییر، گوش آن را عیب نمی شمارد؛ بر این منوال، فلکی شروانی مصراع نخست بیت ششم را در نهایت زیبایی بر وزن " مفعولن فاعلات فع لن" سروده و به بیانی ساده تر، در رکن نخست مصراع اول بیت ششم "مفعولن" را جایگزین "مستفعل" کرده است.
دیشب که این غزل گوش نواز را دوباره خوانی می کردم، حیف آمد این نکته را پشت گوش بیندازمش! (شلمان-سه روز مانده به نوروز سال نود و هفت خورشیدی)
سودا زده ی فراق یارم
بازیچه ی دست روزگارم
ناچیده گلی ز گلبن وصل
صد گونه نهاد هجر خارم
بی آن که شراب وصل خوردم
از شربت هجر در خمارم
اندیشه ی دل نمی گذارد
یک لحظه مرا که دم برآرم
ای دل سره می کنی چنین کن!
مگذار مرا که سر بخارم
نتوانم گفت کز غم دل
ایام چگونه می گذارم...
- ۹۶/۱۲/۲۶