ترانهی عاشقانهی نیماییِ «اوستاکریم»
پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۴۲ ق.ظ
ترانهی عاشقانهی نیماییِ «اوستاکریم»
مثّ یه خاطرهی موندنیِ خوبِ قدیم
خواب دیدم دستایِ تو،
تو دستمه پیش همایم.
گل میکارم رو لبات
میمکم
از لبات آبِ نبات
پا شدم دیدم که خیس عرقم...
تو کجا و من کجا!
آهی سردادم و گفتم با خودم:
- حکمت این بوده لابد
که نخواس باهم باشیم اوستاکریم!
املش؛ ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ خورشیدی
- ۹۹/۰۶/۲۷