دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

نیماییِ « شبِ دم‌کرده» داوود خانی‌خلیفه‌محله

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۱۰ ق.ظ

فتوکلیپ نیماییِ « شبِ دم‌کرده» داوود خانی‌خلیفه‌محله در اینستاگرام

لبه‌ی پنجره‌ی یک‌لَته‌باز

ماهیِ تُنگِ بلور،

سر‌و‌دُم می‌جنبانْد.

بادِ برخاسته شلاقش را

به‌تنِ پنجره و شیشه‌ی لق می‌کوبانْد

ابر بر قله‌ی کوه

ماه را می‌پوشانْد...

مرد

فانوس رَفِ کلبه‌ی تنهاییِ خود را گیرانْد.

باد

کمتر شده‌بود

آن‌سویِ جاده‌ی پرپیچ وخمِ آبادی

مرغِ شب‌آهنگ از شاخ درخت آویزان

یک‌نفس

بارِ غم می‌تَرَکانْد...

باد

جان‌باخته‌بود

درّه‌ی سنگیِ رود

آخرین بع‌بعه‌یِ برّه‌ی از گلّه‌جدا

زیرِ سرپنجه‌ی خون‌اندودِ گرگ خاکستری ازرمق‌افتاده‌ای...

**

از درخت

اوّلین قطره‌ی خون

که شتک زد بر خاک

حَقّ‌حَقّ مرغ شب‌آهنگ به‌ناگاه خوابید

شبِ دم‌کرده

             سکوت

وَ  دهان‌باز

زمان

از نفس افتاده بود

شلمان؛ 15 فروردین 1399 خورشیدی

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی