نیمایی سرزمین زخمدارِ گیلودیلمِ کُهنگُهَر از داوود خانیخلیفهمحله
صدای پای بهار میآید.
گیلکان سوگوار از کرونا!
بگذاریم بهار ، فارغدل از هر رویداد انسانی، طبل خودش را بنوازد و دوشادوش سینهچاکان چشمبهراهش، نرد عشق ببازد ودر این روزهای پایانیِ وانفسایِ اسفندِکرونایی، طبع دلپذیرِ گرماندامش، سرسوزن، کروناپسند نباشد و پینبرد تو همین یکماه اسفند در همین گیلانزمین، چندصد گیلکزبان، غریبانه در دلِ گودالهای چندمترکَندهشده، آرمیدهاند؛ بیآنکه بازماندگانشان شاهد خاکسپاریشان باشند.
**
فتوکلیپ سرزمین زخمدارِ گیلودیلمِ کُهنگُهَر در اینستاگرام داوود خانی
برای سرزمین زخمدارِ گیلودیلمِ کُهنگُهَر
و بهیادِ گیلکانِ کروناییِ غریبانهجانباخته و آرمیده در خاک
**
آسمانِ نیلگون و دشتهای لالهرنگ و سبز و زرد سرزمین گیلودیلمم!
گرچه اَبرَشی
از شقایقو بنفشهها ویاسوپامچالهای تازهبردمیده؛
این بهار،
آه پر از غمم! آه پر از غمم!
گرچه باطراوت است
برگها و سبزهزارهای ژالهشُستهات،
من ولی؛
چگونه در نبودِ آرمیدگانِ پرشمار تویِ گورهای چندمترکَندهات
راضی میشوم بگویمت که خرّممم؟
سرزمینِ زخمدارِ گیلودیلمِ کُهنگُهَر!
من
چگونه شوق میکنم که این بهارِ باردارِ بیخبر
گوش تا فرادهم به چَکچَک چَکاوکانِ نازگر؟
یا به شیههشیهه اسبهای تندوتیز و
مادیانهای پرکرشمهریز و نغمهی پرندگان و جویبار و آبشارها؟
آه!
من چگونه این بهار،
سرزمین گیلودیلمم!
با دوچشم خونچِکان
حاضرم قدم زنم
توی بیشهزارها وکوچهباغهای اَبرَش بهاریات؟!
شلمان؛ 27 اسفند 1398 خورشیدی- داوود خانیخلیفهمحله
- ۹۹/۰۱/۰۳