غزل «عهدِ عاشقانه» از داوود خانی خلیفه محله
دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۲۶ ب.ظ
در کنار من نشست با دو چشمِ مست
خندهای که کرد، مهر او به دل نشست
با کرشمه، دست توی دست من گذاشت
بوسهای که داد، عهد عاشقانه بست:
« عهد میکنم همیشه با تو باشم آه!
میزنم کنار، هرچه سدّ راهم است»
تا که، نرم و نرم و نرم و گرم و گرم و گرم
مدتی گذشت، رشتهی وفا گسست
**
سالها گذشته، میکشم بلند آه!
آهِ یادِ یار سالهای دوردست
شلمان؛ 3 آبان 1398 خورشیدی- داوود خانی خلیفهمحله
- ۹۸/۰۸/۰۶