دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

می‌زنم قدم

توی کوچه‌هایِ گمشده در آفتابِ صبحدم

زیر تک‌درختِ بیدِ چایْ‌خانه وصل می‌شوند سایه‌هایمان به‌هم

بعد

شادمانه می‌روند توی چایْ‌خانه‌ مست می‌شوند از عطرِ چایِ تازه‌دم.

روبه‌روی من نشسته‌ای:

لحظه‌ای لبت به خنده وا که می‌شود، به شوق داد می‌زنم:

«من هزار سال هم اگر بینَمت هنوز هست کم»

**

این منم که می‌زنم قدم

توی کوچه‌های گمشده در آفتابِ صبحدم...

شلمان؛ 22 مهر 1398 خورشیدی- داوود خانی خلیفه‌محله

مصراعِ « هزار سال هم اگر بینَمت هنوز هم کمست» از بابافغانی شیرازی است.

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی