شعر نیمایی « آمدم شهر شدم بازاری» از داوود خانی خلیفهمحله
چهارشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۳۶ ق.ظ
شعر نیمایی « آمدم شهر شدم بازاری»
داوود خانی خلیفهمحله
**
از دِه دورِ درندشت شمال
آمدم شهر شدم بازاری
( مثل سنجاقک پرنازکِ سرگردانی،
دوْر یک کارتُـنَک؛
یا چو یک
کرم ابریشم زردنبویِ پیلهتَنی)
روزگاری است که بزّازم و میزارم از این
شدهام طعمه و در حجرهی خود زندانی!
شلمان- 26 شهریور 1398 خورشیدی
- ۹۸/۰۶/۲۷