دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

مارِ دم‌سیاه شاخ‌دار

 می‌خزید بی‌صدا، لابه‌لای برگ‌ها،کنار پرتگاه

شب به نیمه‌اش رسیده بود،

روی مرز اشتباه،  

با دو چشم ناز و یک دلِ زیاده‌خواه،

بوسه‌ای

بر فراز تپه از پلنگ ماده می‌گرفت ماه...

**

دوردست

در جوار طعم تند شنبلیله‌ها و بوی کاه

ناگهان

شیهه‌ای کشید مادیانِ گُشنِ یالقوزِ راه‌راه...

داشت می‌چمید بادِ نرم باردار صبحگاه

شلمان-داوود خانی خلیفه‌‌محله(لنگرودی)‎25 تیرماه 98

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی