داستان مینی مال: اولین لباس روی بند رخت از: داوود خانی لنگرودی
دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۱ ق.ظ
داستان مینی مال: اولین لباس روی بند رخت
از: داوود خانی لنگرودی
زن؛ داشت آخرین لباس شسته را به بند رخت توی حیاط می آویخت و گیره اش را می زد که دو گنجشک عاشق آمده بودند و روی نخستین لباس پهن شده ، نرد عشق می باختند.
زن؛ کارش که تمام شد و سر برگرداند، گنجشک ها ی عاشق پرکشیده بودند.
اولین لباس شسته ی ریخ مال شده ی آویزان بند، حالا در دیدرس زن بود!
19 مهر 1395 خورشیدی
- ۹۵/۰۷/۱۹