دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

۷۸ مطلب با موضوع «اشعار طنز داوود خانی لنگرودی» ثبت شده است

رباعی: لب های هوسناک

از: داوود خانی لنگرودی

گویند که باعث فــــریبم شده است

لب های هوسناک تو سیبم شده است

چون خوب نگاه می کنم مـــی بینم،

الطاف خــــداوند نصیبم شده است

  • داوود خانی لنگرودی

رباعی طنز:  چلوکبابی با من

از: داوود خانی لنگرودی

شـــربت زده ایم و هر دو انگار پُریم

خوب است که وقت را غنیمت شمریم

- پول از تو، بیا چلوکبابی با من-:

یک پرس کباب ترش با هم بخوریم! 

  • داوود خانی لنگرودی

رباعی: بالای زنخ
از: داوود خانی لنگرودی

اجـــــــزا: به ظرافت و مرتب بگذار

بالاتنه دسته - را مـــــــورّب بگذار

بالای زنخ -کز همه جا- نرم تر است:

نــــــقّاش! برای کوزه ام لب بگذار!

شلمان- 21 مهر 1394

  • داوود خانی لنگرودی

دوبیتی طنز با قافیه چهارگانه: قصری خدایا...

از: داوود خانی لنگرودی

سرِ قلاب و آب و ماهی و من

طناب و تاب و بی آگاهی و فن

من وُ این کارها؟ قصری خدایا:

شراب و خواب و شاهنشاهی و زن!

  • داوود خانی لنگرودی

زن گیرنامه، مجموعه 28 دوبیتی طنز   اینجانب می باشد که به استقبال از دوبیتی های طنز زن گیرنامه ی شاعر مطرح کشوری آقای عباس خوش عمل، پیش از این در اوایل مهرماه سال جاری سایت شاعران پارسی زبان درج گردیده بود.

شاید در آینده تعدادی دیگر به این مجموعه ی طنز اضافه و بصورت کتابی مستقل به زیور طبع آراسته گردد!!

دوبیتی های طنز زن گیر نامه

از: داوود خانی لنگرودی


1
زنِ ممتاز، می باید بگیرُم
بتِ طنّاز، می باید بگیرُم

دلم شرجی و شوره، مثلِ کارون
زن از اهواز، می باید بگیرُم!
2
چه می شه که زنم مغرور باشه؟
تو دستش ارّه و ساطور باشه

یه شب وقتی بخوابم، صبح پاشَم،
ببینم که رئیس جمهور باشه!
3
چه می شه سمبه ام پرزور باشه؟
روزا: کر، شب: زنم- شب کور باشه

سرِ سفره، همیشه حیّ و حاضر
به دستم، حبه ی انگور باشه!
4
چه خوبه زنپلوپز داشته باشم
ناهارم دخترِ رز داشته باشم

غذا را میل کردم، پشت بندش
پفک یا چیپسِ مَزمَز داشته باشم!
5
چه می شه تا زن از تهرون بگیرم؟
کمر باریک و نی˚قلیون بگیرم

به جای پیتزا و دوغ و  پپسی
برایش کشک بادنجون بگیرم
6
چه خوبه تا که زن از لُر بگیرُم
عروسی، تو سیهچادر بگیرُم

برایش مهریه، مثلِ قدیما
تفنگِ برنو و ته پُر بگیرُم
7
چه خوبه تا زن از شِمرون بگیرم
براش ویلا توی "حیرون" بگیرم

به رسمِ اکبرِ اکسیرِ شاعر
عروسی رو، شبِ بارون بگیرم!
حیرون؛ گردنه ی حیران آستارا
8
چه خوبه تا زن از "قزبین"بگیرم
برا مهریه اش، دارچین بگیرم

بِرم دژهای البرزِ شمالی
برایش کبک و بلدرچین بگیرم
9
چه خوبه تا زن از بابُل بگیرم
یکی هم از خودِ کابُل بگیرم

درسته زندگی سخته، به من چه؟
می خواهَم زندگی را شُل بگیرم!
10
مطب ها رفته ام چن روزِ پاییز
درونم گرُ گرفته، آتشم تیز

طبیبان جمله می گویند:خانی!
چه خوبه زن بگیری شهرِ تبریز!
11
چه خوبه زن بگیرم از مراغه
اونی رو که حسابی چشم زاغه

زن تبریزی و اطرافِ تبریز
نجیب و مهربون و تردماغه!
12
چه خوبه زن بگیرم تایبادی
هوا وقتی خوشه، اوضاع ست عادی

سخن از مهر و مهریه نماید،
بگیرم تا برایش جامدادی!
13
چه خوبه زن بگیرم از ابرقو
خوش و خوشمزه همچون برگِ کاهو

سیه چشم و سیه مو و پری روی
بکاره بر جبین یک خالِ هندو!
14
چه می شه زن، "خدابنده"بگیرم؟
اونی رو می کُنه خنده بگیرم

اونی که می کنه خنده، ولش کن!
اونی که هست زیبنده بگیرم
15
چه خوبه زن بگیرم دامغانی
هزاران سعی و با پادرمیانی

بگیرم خونه ی کهنه برایش

بشه سرگرم با خونه تکانی!
16
چه خوبه زن ستانم اصفهانی
گَزی مهریه اش  با صدتومانی!

گز از دستش ستانم، در دهانم
گذارم تا کُنم بلبل زبانی!
17
چه خوبه تا زن از جهرم بگیرم
سه تای بهترش از قم بگیرم

برای دل خوشیّ تک˚تکِ شون 
دو تا دبّه، سه تا هم خم بگیرم
18
چه می شه تا زنم ماسالی باشه؟
به خوبیّ زنِ پارسالی باشه

نمی گیرم زن از شیراز و از رشت
بخواهه تا که سان... مانتالی باشه!
19
چه می شه تا زن از دَیّر بگیرم
برای بچّه ا م نیّر- بگیرم

برای بچه ی بی پول و کارم
زنی بخشنده و خیر بگیرم
20
زنِ دوّم ازَم پیجامه می خواد
توی محضر، تعهدنامه می خواد

نگه کرده خیابون، وا! چه دیده؟
شده بِشکول، اَزم نون˚خامه می خواد!
21
چه خوبه زن بگیرم مرودشتی
فَسایی زن بگیرم، داش مشتی

بریم ماهِ عسل، چالوس و گیلان
چه خوبه زن بگیرم ماهِ رشتی!
22
گرفتم زنشمالی، شاخِ شِمشاد
جنوبی زن کُنه بسیار فریاد...

شترآسا مو یک شب، خواب دیدُم
شدم بازَم جوون و تازه داماد!
23
بگیرم زن سبُک، همچون پر قو
خدا را! روز و شب باشم دعاگو

بشینُم کنج خونه، کارِ من بی
نشانُم بوسه بر آن خالِ هندو
 
24
برم خونه چرا ماتم بگیرم؟
بسی شلغم خورَم، بلغم بگیرم؟

زمین باید بلرزه زیرِ پایُم
یه دوجین زن برم از بم بگیرم!
25
مگر حالم خرابه زن بگیرم؟
جهان آشوب و دو هم زن بگیرم؟

نمی گیرم ننه!، شرمنده تَم من
بگو: حتی زنِ چُلمن بگیرم!
26
چه خوبه تا زن از "ارژن بگیرم
گل ختمیّ و آویشن بگیرم

بِرم بوشهر، بازارِ کویتی
برایش دامن و کاپشن بگیرم
ارژن: دشت و گلزاری ست زیبا در مسیر شیراز به بوشهر
27
چه خوبه یک زن از تفرش بگیرم
برایش فندق و کشمش بگیرم

زن تفرش حساب و با کتابه،
کند هر چیز فرمایش، بگیرم!
*
و این دوبیتی آخری رو، زن ها جدی نگیرند:
28
ز اشکش، رود چون جیحون بسازه
جهان، با فتنه ای وارون بسازه

زن: این انسانکِ با مَرد ناساز
مگر با حضرتِ طاعون بسازه!

( 3-1 مهر ماه 1394 داوود خانی لنگرودی )

  • داوود خانی لنگرودی

1

یک پای مــدیر رشت و یک پا روم است

از دیدن خانواده اش محــــــروم است

با ایـــن همه صد هزار و یک مرتبه شکـر

آقای مدیر منشی اش خانــــــوم است!

2

تـبشیر نوین نظم کاری می کرد

تحذیر تخلف اداری مـــی کرد

خرکاری ما و جفتک انـدازی او

آقای مدیر خرسواری مـی کرد!

3

آقـــای مدیر کشف مطلب کرده است

مکتوب نوشته و مــــصوب کرده است

دریافتِ یک˚سوّمِ مازادِ حـــــــقوق

مشروط به کار پاسی از شب کرده است

4

دانــــــــیم ندان و ناتوان می باشد

ناپــــــخته و اندکی جوان می باشد

با این همه صد هزار و یک مرتبه شکر

آقای مدیر مهـــــــــربان می باشد!  

 


  • داوود خانی لنگرودی

آن گاه در هوای بارانی که گوشه ای از آسمان آفتابی باشد و رنگین کمانی شکل گیرد؛ گیلکان شرق گیلان و غرب مازندران گویند: «شئال مار عروسیه!» یعنی عروسی مادر شغال است. مردم رشت به جای این روایت می گویند: «شئالون عروسیه!» یعنی عروسی شغال هاست.

تو گویی سر پیری و معرکه گیری و نیز زور آزمایی آفتاب بی رمق با باران پرزور و در حال جان گرفتن و پنجه افکندن شیر با آذرخش...


  • داوود خانی لنگرودی
  • داوود خانی لنگرودی