دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی

یادداشت "درشت‌دانه" از داوود خانی خلیفه‌محله

يكشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۳۳ ق.ظ

درشت‌دانه

دیروز رشت بودم. چهارراه گلسار

دو راننده ماشین‌هایشان را به‌هم کوبانیده‌بودند و کف خیابان خیس، بیان رکیک می‌انداختند:

- مرتیکه‌ی گُه‌به‌ریش! حواست کجاست؟

- سگ‌پدر! خلاف آمدی، حالام دو قورت‌و‌نیمت بالاست!

-با منی گوز‌به‌ریش عن‌ترکیب!

-چُس‌پُس نزن الاغ کس‌مشنگ!...

دست از یقه‌ی هم برنمی‌داشتند. هوا سرد سرد بود و از ابرهای سیاه آسمان نیز، درشت‌دانه می‌بارید...

رشت- داوود خانی خلیفه‌محله (27 بهمن 1397 خورشیدی)

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی