دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی

اشعار و داستان های فارسی و گیلکی داوود خانی لنگرودی

دلتای سپیدرود داوود خانی لنگرودی
بایگانی


 

 

سرپا، کتاب شـاه بی شین جناب مزینانی را از وسط باز می کنم. صفحة 222رمان است. چــند سطرش را که می خوانم، می‌رسم به بندِ

 

دولت‌سرا؛ کون به‌کاناپه نداده، مـــدّ آه من به طاق اتاق می نشیند و شاه بی شینِ تازه‌امانت گرفته را می‌بندم و یُرغه می‌زنم کتابخانة مرکزی شهر و تحویل کتابدار می‌دهم و ... بگذریم!

«- استغفرالله ربّی و اتوب اِلیه... یکی نیست به این مرد بگوید که اگر این آشیخ ریگی به کفش نداشت که به این خراب شده تبعیدش نمی‌کردند! آخر این موقعِ روز به خانه او می‌روی که چه بشود؟ فکر می‌کنی مملکت این قدر بی در و پیکر است که کسی نمی‌فهمد چه کَکی به تنبان دارید؟ لااقل فکر زن و بچه هایت را بکن. از قدیم گفته اند: کاه خودت را بخور و راه خودت را برو«!

الف. وقتی بخواهیم از اصطلاح ، کنایه و ضرب‌المثلی استفاده کنیم، توجه دقیق به کاربرد، معنا و جایگاهشان بسیار ضروری است. در اینجا می‌بینیم نویسنده به‌جای استفاده درستِ کک توی(در، به) تنبان  یا شلوار کسی افتادن یا انداختن، از کک در تنبان داشتن بهره‌برده که به‌لحاظ کنایی ، نادرست است. به‌بیانی دقیق، اصطلاح در غیر معنی حقیقی خود استفاده‌نشده است.

ب. به‌نظر شما استعمال سه اصطلاح و کنایه در یک بند چهار پنج سطری، بسیار تکراری و کلیشه ای نیست؟

ج. استفادة پنج بار از این در عبارت کوتاهِ بالا، با این ی که پیش از آشیخ آمده و حشو است، توی ذوق می‌زند...

 

داوود خانی لنگرودی

کتابنامه

مزینانی، محمدکاظم، ۱۳95، شاه بی شین، چ4، تهران: انتشارات سوره مهر، ص 222

 

 

 

 

  • داوود خانی لنگرودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی